داستان کسب و کار به شيوه دکتر راد
قسمت دوم
تبدیل شدن به یک برند مشهور از نیازهای واقعی این روزها در زمینه تجارت است، برندسازی اتفاقی نیست که در یک زمان کوتاه اتفاق بیافتد ، بلکه نتیجه فعالیت های برنامه ریزی شده و علمی می باشد. در خصوص اهمیت برندسازی در موفقیت کسب و کار نیاز به اشاره نيست زیرا تمامی فعالان اقتصادی میدانند که برای کسب تجربه موفقیت باید ابتدا شناخته شده و سپس مورد پذیرش قرار گیرند و نتیجه شناخته شدن و مورد پذیرش قرار گرفتن تبدیل شدن به یک برند ماندگارو جاودان است. طبق آماری که در حوزه بازاریابی ارائه شده است میگویند مشتری برای شما فقط ۳۰ ثانیه زمان می گذارد و در همان ۳۰ ثانیه ابتدایی تصمیم به خرید گرفته و اگر این زمان طلایی را از دست بدهید مشتری را از دست خواهیم داد. یکی از راههای که چگونه این زمان را افزایش دهیم داستان سرایی می باشد .داستان سرایی باعث افزایش زمان و تحمل شنیدن مشتری شما از ۳۰ ثانیه به رقم بالای ۳۰ دقیقه خواهد شد، به دلیل اینکه انسان در ماهیت وجودی خود خواهان شنیدن و کسب تجربه هست، پس برای اینکه یک برند ماندگار شوید باید از نشان تجاری خود یک داستان بسازید، داستانی که آن را برای مشتریان تعریف کرده و در آن به ارائه ارزش های خدمات و محصولات خود بپردازید، داستان تجاری باعث تمایز شما خواهد شد و می تواند کاری کند تا ذهن ها بمانید، اگر داستان شما جذاب و چالش برانگیز باشد، کسانی که آن را می شنوند حتی اگر مشتری شما نشوند با تعریف این داستان هیجانی برای دوستان و اطرافیان خود به رشد شبکه ای ارزش برند شما در اجتماع کمک خواهند کرد و سیل مشتریان را به سوی شما روانه می کنند و یا به عبارتی بازاریابی تر برای شما به صورت کاملا رایگان بازاریابی دهان به دهان می کنند و این شما هستید که با استفاده از تاثیرات این داستان به قله خواهید رسید. هانس روسلینگ ، که از افراد خبره در داستان گویی است میگوید: تنها داشتن اطلاعات کافی نیست، بلکه نوع نمایش آن به شکلی که برای مخاطبان لذت بخش و قابل درک باشد حایز اهمیت است.
باید شما از اطلاعات بی معنا و اعداد ارقام خسته کننده ولی با ارزش و مهم خود یک داستان بصری و ذهنی تاثیر گذار بسازید و آن داستان را به عنوان در اختیار مشتریان قرار دهید، به این ترتیب نه تنها شما در ذهن مشتری ماندگار خواهید شد و داستان شما را برای دیگران تعریف میکند، شما به مشتری خود نزدیکتر خواهید شد به طوری که حتی در مواردی که شاید به شما هیچ ارتباطی نداشته باشد با شما تماس خواهد گرفت و به مشورت خواهد پرداخت و چه چیزی بهتر از نزدیکی و دوستی با مشتریان در این بازار رقابتی.
برندها به طورکلی در چند سطح به سرگرم کردن و ایجاد تعامل با مخاطبان خود میپردازند. همیشه یک پیام تبلیغاتی که متمرکز بر یک فروش مثلاً یکدلاری یا یک پیشنهاد جالب در فروشگاه محل است، بلافاصله پس از پخش شدن با یک عکسالعمل منفی یا مثبت از طرف مخاطبین روبرو میشود و البته بسیاری از این مخاطبین هم پیام آن را تنها پس از گذشت چند ساعت از یاد میبرند.
سهگام مؤثر برای نوشتن داستان برند:
گام اول: از یک یادداشت ساده استفاده کنید و داستان گذشته، حال و آینده خودتان را مکتوب کنید.
داستان سازمان و برند شما با داستان مؤسس آن و چرایی آغاز این کسبوکار در وهله اول آغاز میشود. در این داستان از هیچ نکته جزئی نباید چشمپوشی کنید و این داستان را از ابتدا همانند یک روایت تاریخی مکتوب کنید. حقایق جالب، حکایتها، شواهد و دلایلی را که موجب رسیدن شرکت به وضعیت کنونی مکتوب کنید. داستان هر برند بزرگی در درون خود هدف و رؤیایی را مدنظر دارد که موجب شکلگیری و تولد آن شرکت شده است و درواقع درک این نکته که شرکت به چه سویی رهنمون است و چه چیزی باعث رسیدن آن به این نقطه شده است نقطهای بسیار عالی برای شروع بهحساب میآید. پسازاین مرحله ما آماده وارد شدن به گام بعدی میشویم.
گام دوم: بیانیهای آماده کنید که بیانگر دلیل وجودی شرکت شما باشد.
اين در واقع چیزی است که شما بهصورت برونسازمانی بیان میکنید و ارتباطی با رسالت و چشمانداز سازمان ندارد؛ در واقع در ارتباط با چیزی است که برای مشتریان و سهامداران و هدف اصیل شرکت در ارتباط است. بر اساس ارزشها آیندهای را ترسیم میکند که در ارتباط مشتری خواهان دستیابی به آن هستید. به عبارتی در ارتباط با مشتری به این دو سؤال پاسخ میدهد: “چرا ما اینجا هستیم؟” و “چگونه قصد داریم تا جهان را به فضایی بهتر برای مشتریان خودمان تبدیل کنیم؟”
گام سوم: داستانی را حولوحوش آن بیانیه آماده کنید.
بیانیهای که در گام دوم تهیه کردید، نقطه آغازی برای داستان برند شما بهحساب میآید که برای تقویت آن باید یک متن یکصفحهای تهیه کنید یک داستان برند فوقالعاده عموماً موجز و مختصر بوده و سرگذشت برند شمارا تعریف میکند که شامل نقطهای میشود که از آن آغاز کردهاید و نقطهای که در آینده قصد رسیدن به آن را دارید. یک داستان برند باید زیبا، صادقانه و صحیح باشد. این داستان هرگز نباید ساختگی و کپی شده از جای دیگری باشد، چراکه مصرفکننده و مخاطب شما خیلی سریعتر از آنی که تصور کنید به آن پی میبرد و مطمئناً با رفتارش شمارا تنبیه میکند. این داستان باید هدف داشته باشد که اگر هدف داشته باشد، مخاطب شما با آن بهتر ارتباط برقرار میکند.
حال باید چه کرد؟
هر برندی به نوبه خود نیاز به فعالیت در بازار دارد. ما باید بدانیم که چگونه میتوانیم داستان برند خود را به اشتراک بگذاریم، کجا آن را به اشتراک بگذاریم و چگونه از آن بهعنوان یک سکوی پرتاب برای نوآوری استفاده کنیم. اول از همه باید محتوای خود را مرور کنید و ببینید آیا واقعاً داستانی که بیان کردهاید با روندی که برند شما طی کرده همخوانی دارد و آیا مسیری که در آینده برای آن پیشبینی کردهاید با گذشته آن در تطابق است؟
دوم اینکه داستان برند شما میتواند بهعنوان سکوی پرتابی برای ایدههای مختلف در نظر گرفته شود و سنگ بنایی برای کار و فعالیت اعضای جدید تیم شما باشد. این داستان باید موجب جرقه زدن ایدههای جدید برای کمپینهایی باشد که در راستای اهداف و چشمانداز برند شما تعریفشدهاند.
اين محتوا را از دست ندهيد: ابزارهاي مديريتي رايگان
منابع: مجله آلامتو
Karan.ir
Modirpedia.com
Dmondgroup.com
Shaikhali.ir
www.radbusiness.ir
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.